هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۸ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

من گفته بودم عاشقم، اما فراموشش کن ای دوست!
از عشق اگر یک شعله در من مانده خاموشش کن ای دوست

نشنیده گیر آری اگر از عشق، حرفی با تو گفتم
مُرد آن عروس آرزوها پنبه در گوشش کن ای دوست

من تا سراب عاشقی صد بار از این دریا گذشتم
چون موج از این افسانه بگذر، ترک آغوشش کن ای دوست

می‌خواستم با عشق فرداهای روشن را ببینم
دیگر نگاهم را بگیر از من، سیه‌پوشش کن ای دوست

خط می‌زنم نام تو را از خاطرم، یاد تو را نیز
از من اگر نامی به یادت مانده مخدوشش کن ای دوست

عاشق شدم تا اتفاقی تازه در عالم بیفتد
این اتفاق افتاد، باور کن! فراموشش کن ای دوست

 


برچسب‌ها: ناصر فیض

تاريخ : یکشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

 

میخواهمت میدانی اما باورت نیست
فکری به جز نامهربانی در سرت نیست

دیگر شدی هرچند ، امّا من همانم
آری همان شوری که دیگر در سرت نیست

من دوستت دارم تمام حرفم این است
حرفی که عمری گفتم اما باورت نیست

من آسمانی بی کران،روحی بلندم
باور کن این کوتاهی از بال و پرت نیست

ای کاش از آغاز با من گفته بودی
وقتی توان آمدن تا آخرت نیست


برچسب‌ها: ناصر فیض

پیج رنک

دانلود آهنگ