هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : دوشنبه سیزدهم مرداد ۱۴۰۴ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

دلا امشب هواي شب نشيني با قلم دارم
هواي جرعه اي از شعرهاي تازه دم دارم


من امشب از رديف و وزن و از مصراع بيزارم
ميان دفتر شعرم، فقط يک عـشق کم دارم


سکوت خفته ي شب را به آه سينه بشکستم
که اندر سينه ي مجروح ، دردي صد رقم دارم


ندانستم که دل بندم بچشمان تو محکومم
به خود تا آمدم ديدم كه قلبي متهم دارم


محال است در جدال عشق محکوم و فنا گردم
من اندر کار و زار عشق هم ، خيل وحشم دارم


امانم ده شبي ديگر ، اي آقاي عزرائيل
که در سر آرزوي وصل ياري محترم دارم


گره خوردست جان من به شهد خنده ليلا
من امشب حال روحاني به سان محتشم دارم


برچسب‌ها: اشعار متفرقه

پیج رنک

دانلود آهنگ