تاريخ : چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
حالا که خواب رفته دلم بی صدا برو
آرام رد شو از من و بی اعتنا برو
این بار ، حرفهای دل من نگفتنی است
اینبار را نپرس چرا و کج ا؟!... برو!
از نو تمام خاطره ها را مرور کن!
اصلا نیا به قلب من از ابتدا! برو!
اصلا خیال کن که دلت جای دیگریست
اصلا خیال کن که ندیدی مرا برو!
بعد از تو هیچ کس به دلم سر نمی زند
در را ببند پشت سرت، بی صدا برو!
برچسبها: حسن اسحاقی