هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : چهارشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

تو را از بین صدها گل من احمق جدا کردم

نفهمیدم  غلط کردم من از اول خطا کردم

 

شدی نزدیک وهی گفتی ضرر حالا ندارد که

پسندیدم تــو را ،  من هم ولـــی ناز و ادا کردم

 

شد آغاز ارتباط ما بدون فکر وبی منطق

لگد کردم غرورم را و وجدان را رها کردم

 

پیامک می زدی هرشب سر ساعت دقیقاً 9

خودت را کشتی و آخر، شما را ، تو صدا کردم

 

و کم کم این پیامک ها عجیب و مهربان تر شد

و من هم قصــر پوشالـــی برای خود بنا کردم

 

نشستم در خیالاتـم زدم تاریـخ عقدم را

و در رۆیا دو دستم را فرو توی حنا کردم!

 

به فکر مهریه بودم جهازم را چه می چیدم

من احمق ببین حتی که فکر شیر بها کردم

 

از آن شب ساعت 9 من ، پیامک می زدم هرشب

خودم با سادگـــی هایــم عروسی را عـــزا کردم

 

شدی تو بی خیال و من ، شدم هی بی قرار تو

تو هـی برمن جفــا کردی ، من احمـــق وفا کردم

 

ولی رفتم به یک مسجد، بلاتکلیف ومستأصل

برای آن کـــه برگردی فقــط نذر و دعـــا کردم

 

جواب آمد که: «واثق شو به الطاف خداوندی

مگرکوری ندیدی که به تو عقلی عطا کردم؟»

 

من امشب بی خیال تو و ردیف وقافیه هستم

تو کاری با دلم کردی که فکرش رو نمی کردم !


برچسب‌ها: معصومه پاکروان

پیج رنک

دانلود آهنگ