هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۶ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

روز خاموش که شد وقت درخشیدن توست

بهترین لحظه‌ی شب لحظه‌ی تابیدن توست

 

ابرها پشت به ماهند به تو خیره شدند

ماه پنهان شده هم محو درخشیدن توست

 

دیده‌ام مثل گلی باز، تو را بعد از این

فکر آشفته‌ی من در هوس چیدن توست

 

قرن‌ها فاصله باقی است میان من و شعر

این که شاعر شدم از معجزه‌ی دیدن توست

 

فعلاتن  فعلاتن  فعلاتن  فعلات

شعر دف می‌زند و نوبت رقصیدن توست

 

پلک بر هم نزنم وقت تماشا به خدا

اوج عاشق شدنم دیدن خندیدن توست


برچسب‌ها: محمد غفاری

تاريخ : چهارشنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

تأهل این ورش زیباست اما آن‌ ورش هرگز

که زن از سوسک می‌ترسد، ولی از شوهرش هرگز

 

همه گفتند با زن خانه روشن می‌شود! افسوس

که باید حرف‌ها را گوش کرد و باورش هرگز

 

برای نصف دین خود برو یک فکر دیگر کن

همین یک نصفه‌اش خوب است و نصف دیگرش هرگز

 

بهشت و هر چه دارد ملک طِلق مردها می‌بود

اگر آدم نمی‌شد خام حرف همسرش هرگز

 

به فکر جیب خود باش و بترس از فتنه‌ی بازار

بلایی بر سرت آید که شرح محشرش هرگز-

 

در این مصرع نمی‌گنجد؛ ولی حتی اگر رفتی

برای او بخر اما برای مادرش هرگز

 

تو خواهی پند می‌گیر و نمی‌خواهی ملالی هست

به حرفم گوش کن! هرگز نرو دور و برش، هرگز!


برچسب‌ها: طنز, زن, محمد غفاری

پیج رنک

دانلود آهنگ