هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : دوشنبه پنجم مهر ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

آمدی تا به یاد تو ، نامِ کوچه را انتظار بگذارم

با تو برف و یخ زمستان را زیر پای بهار بگذارم

 

سر صحبت چگونه وا بشود ، هر دوی ما خجالتی هستیم

بی قرارم ، اگر جسارت نیست ، با تو باید قرار بگذارم

 

روی نیمکت ، کنار هم ، در پارک ، خنده های تو سرخ و شیرین است

می شود با اجازه ، از لبهات ، در دهانم انار بگذارم ؟!

 

مدتی می شود گرفتارم ، مادرم تازه باخبر شده است

اعتیادم تویی نمی خواهم ، عادتم را کنار بگذارم

 

خاطرت را زیاد می خواهم ، مادرت گفته بی خیالش باش

باید از ایستگاه شهر خودم ، با تو پا به فرار بگذارم

 

صبح فردا تو مال من هستی ، می نشینی کنار من اما...

تا سرم را بروی شانه ی تو لحظه ای در قطار بگذارم -

 

در مسیرش قطار اول راه ، روی ریل عاقبت توقف کرد

ما جدا می شویم و من باید ، بی تو پا در غبار بگذارم

 

توی کوچه شنیده ام خیر است ، آرزویم برات خوشبختی ست

بعد پیکی شراب ، می چسبد ، بر لبم زهرمار بگذارم


برچسب‌ها: فؤاد میرشاه ولد

پیج رنک

دانلود آهنگ