تاريخ : پنجشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
با غمِ دوریِ تو اهل مدارا هستم
نیستی خانه ،ولی ،غرق تماشا هستم
منِ منهای تو جمعِ همه ی زشتی هاست
آهم و ، با کمکِ آینه، زیبا هستم
تا خمِ اخم تو تبدیل به لبخند شود
چند وقتی ست پیِ ، حلِ معما هستم
لحظه ای را که در آغوش تو باشم ، انگار
در غزل خیزترین نقطه ی دنیا هستم
پرده ها را بکش و قفل بزن درها را
که من آماده ی تصمیم زلیخا هستم..
برچسبها: محمد شریف