تاريخ : یکشنبه نهم اسفند ۱۳۹۴ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
هوای تازگی دارد سر و پای غزل با تو
چه حال سرخوشی دارد دلِ شیخ اجل با تو
تفأل می زنم امروز تا حافظ برقصاند
به اعجاز کلامش دامن ِ خیرالعمل با تو
به تو هرکس که دل داده است دیوانه ست ،کل شهر_
_ندارد انتظاری غیر از این عکس العمل با تو
تمام شهر غرق شادی و شور و شعف آخر_
_یقین دارند کوتاه است دستان ِ اجل با تو
شکر ریز است چشمانت ، لب از لبهات بگشایی
مضاعف می شود گیرایی ظرف ِعسل با تو
فراغ خاطراتم باش تسلیم است این کشور
ندارد بنیه ی درگیری و جنگ و جدل با تو
گره خورده تمام کارهایم لحظه ای برگرد
که شاید ناگهان پیدا شود یک راه حل با تو
برچسبها: سید مهدی نژاد هاشمی
