تاريخ : پنجشنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۳ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
درخت و جنگل و رود و کویر در تن تو
پرند و مخمل و تور و حریر در تن تو
تن تو مملکت مهر و قهر و زیبایی ست
چقدر حادثه ی بی نظیر در تن تو!
تن تو صفحه ی شطرنج عاشقان بوده
غم هزار امیر و وزیر در تن تو
پیمبری و شرابی سپید معجزه ات
کشانده است خدا نهر شیر در تن تو
کسی به دانش کشف تن تو دست نیافت
رهاست جاذبه ای چشمگیردر تن تو
تحمل تب تند تن تو آسان نیست
نشسته گرمی مرداد و تیر در تن تو
تو می توانی از این نیز خوب تر باشی
هزار وعده ی امکان پذیر در تن تو...
برچسبها: ناصر حامدی
