تاريخ : چهارشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۸ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
رفتی و در دل من هُرم تنور است هنوز
نقش یک خاطره در حال نفور است هنوز
باغبان در پی احیای گلستانی خشک
عمر خود داد ولی سخت و صبور است هنوز
بوی پیراهن یوسف به مشام آمده است
چشم یعقوب ولی در پی نور است هنوز
من مسلمان رُخت می شدم اما افسوس
رفتی و در کمد خانه زبور است هنوز
اشک چشمان تو در باغچه ام ریخته بود
سیب این باغ هم از اشک تو شور است هنوز
سال ها میگذرد رفتی و تنها ماندم
در سرم فکر تو در حال عبور است هنوز
قلب من در گِرو دامن پر چینت مانْد
راستی خرمن موهای تو بور است هنوز؟
برچسبها: محمدجواد شاه بنده
