هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : سه شنبه دهم بهمن ۱۳۹۶ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

بهار است و گل وبلبل

زمین سبز و زمان زیبا

دلم

اما خزان زرد پاییزی

دلم پردرد و طوفانی

دراین دنیای سبزی که

دل بعضی زغم خون است

میان کیسه بعضی

طلایین سکه ها زرد است

پدرهایی

نصیبشان فقط درد وفقط درد است

پدر با دستهایی پینه بسته کودک خود را

درآغوشش نوازش کرد

اما

از درون قلب کودک

ناسزاهایی نثار مهر بابا شد

و ناگه

بغض کودک منفجر شد گفت با بابا

که ای بابا

در کلاس درس نقاشی فقط من سایه روشن میکشم اما

مگر برگ درختان سبز و دریا رنگش آبی نیست

مگر خورشید در هنگام رفتن

غروبش سرخ و غمگین نیست

چرا پس کودک دردانه ات بابا

زمانی هم که طاووسی کشیده بود

معلم گفت به به زاغکت زیباست

چرا بابا  ؟ چرا بابا ؟

بهار است و گل وبلبل

زمین سبز و زمان زیبا

دلم اما خزان زرد پاییزی

دلم پردرد و طوفانی

چراپس سفره بعضی

چنین زیبا و رنگین است

و آن بابا ز کودک شرم دارد

زار و غمگین است

 

حسین مرادی


برچسب‌ها: احساسی

پیج رنک

دانلود آهنگ