هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : یکشنبه سوم دی ۱۳۹۶ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

نیمی از شب می گذشت و خواب را 

 ره نمی افتاد در چشم ترم 

جانم از دردی شررزا می گداخت 

خار و سوزن بود گفتی بسترم 

 

بر سرشکم درد و غم می بست راه 

می شکست اندر گلو فریاد من 

بی خبر از رنج مادر ، خفته بود 

 در کنارم کودک نوزاد من 

 

خیره گشتم لحظه ای بر چهره اش 

بر لب و بر گونه و سیمای او 

نقش یاران را کشیدم در خیال 

تا مگر یابم یکی مانای او 

 

شرمگین با خویش گفتم زیر لب 

با چه کس گویم که این فرزند توست ؟

 وز چه کس نالم که عمری رنج او 

یادگار لحظه ای پیوند توست ؟

 

 

گر به دامان محبت گیرمش 

همچو خود آلوده دامانش کنم 

ننگ او هستم من و او ننگ من 

ننگ را بهتر که پنهانش کنم 
 

با چنین اندیشه ها برخاستم 

جامه و قنداق نو پوشاندمش

بوسه ای بر چهر بی رنگش زدم 

زان سپس با نام مینا خواندمش

 

ساعتی بگذشت و خود را یافتم 

در گذرگاهش و در پشت دری

شسته روی چون گل فرزند را 

با سرشک گرم چشمان تری

 

 

از صدای پای سنگینی فتاد 

لرزه بر اندام من ، سیماب وار 

طفل را افکندم و بگریختم 

دل پر از غم ، شانه ها خالی ز بار 

 

روز دیگر کودکی بازش خبر 

می کشید از عمق جان فریاد را 

 داد می زد : ای ! فوق العاده ای

خوردن سگ ، کودک نوزاد را


برچسب‌ها: سیمین بهبهانی

پیج رنک

دانلود آهنگ