هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۶ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

خاتون ِ بهشت ِ ابری! دلتنگ ِ شمالت هستم

بی تاب ِ تو و دریا و باران ِ زلالت هستم

 

ای برگ ِ مژه رو کرده! چون جنگل ِ لیمو کرده

ببری به کمین خو کرده، با چشم ِ غزالت هستم

 

با ناز و ادا کبکینه، تا چشمه خرامان سینه

می آیی و من نوشینه، لبریز ِ سفالت هستم

 

پُر کرده قدح از باده، دل برده و خیلی ساده

می خندی و من افتاده، در گونه ی ِ چالت هستم

 

بادی که می آید سویت، تا برگ ِ گُل ِ شب بویت

مِه میشوم و بر مویت، چون شالی ِ شالت هستم

 

قالیچه ی ِ ایوان از تو، چای از تو و قلیان از تو

وا کردن ِ دیوان از تو، نجواگر ِ فالت هستم:

 

ای شیوه و نازت شیرین! ای چشم و دو ابرو مشکین!

ای قد ِ تو خوش، لب نوشین! محو ِ خط و خالت هستم*

 

به به! به مبارک بادم، غم آمده و من شادم

از هر دو جهان آزادم، در بند ِ ملالت هستم**

 

بیداری و خوابت دیدن، تا باغ ِ تو پا ورچیدن

دلخوش به همین دزدیدن، از بوسه ی ِ کالت هستم

 

مجنون به تو لیلا یا نه، آیا برسد آیا نه؟

من با تو شود "ما" یا نه؟ در جنگ و جدالت هستم

 

در میزنی انگاری تو، به به! "چه عجب" داری تو

خوشبختی ِ دیداری تو... رویای ِ محالت هستم

 

آرامم و پُرتشویشم، تنها به تو می اندیشم

وقتی که نباشی پیشم، راضی به خیالت هستم


برچسب‌ها: شهراد میدری

پیج رنک

دانلود آهنگ