هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۶ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

معاهده ی ما

ترکمنچای نبود

عهد ساده ی نوشیدن چای بود

در عصرهایی که حسابش از تاریخ معاصر جداست .

هرچند خورشید همیشه به دامان غرب پناهنده میشود

اما روشنایی خانه

چشمان تو و گردسوزی ساده بود

که شب را به صبح میرساند .

کاغذهای کاهی

نه اعلانهای شهربانی نه اعلامیه های مجازات بود

کاغذهای کاهی فرصت اندکی بود برای نوشتن، دوست داشتن و نوشتن دوستت دارم .

خورشید ملاک تمدن نبود

وقتی سایه روشن پیراهن تو مرزهای شرق و غرب را معین میکرد

کشف حجاب

نه به ضرب و زور و دستور شاه

که تواقفی دوجانبه بود بین آرمانگرایی من و سست عنصری دکمه های پیراهنت

که زود وا دادند

و دست تو را رو کردند

و این سقف خواسته های من بود

همین شد که بعد از تو هیچ نسلی به کف خیابان و کف خواسته هاش تن نمیدهد

خون در کف خیابان

خون در کف اتاق

خون در کف حمام

و خون روی تخت

ما و خانه و خیابان با هم به بلوغ رسیدیم

از آن بحبوحه ی تاریخی سالها گذشته است

فصلها آنقدر رفتند

که بهار عربی رسید

بهار عربی یعنی ربیع

و اینجا ربیع یعنی گلاب

و گلاب یعنی فاتحه

و فاتحه این شعر

و فاتحه این معاهده خوانده شده است

با عملیات انتحاری من برای حفظ تو در این جمله در این برهه

اما تو رفته ای

تو رفته ای

و بحران نوشیدن چای بی تو در این خانه

مهمترین بحران خاورمیانه است و

این احمقها هنوز سر نفت میجنگند
 

 

پوریا عالمی


برچسب‌ها: احساسی

پیج رنک

دانلود آهنگ