تاريخ : شنبه ششم خرداد ۱۳۹۶ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
بگذار سر به سینهی من در سکوت ، دوست !
گاهی ، همین قشنگ ترین شکل گفتگوست
بگذار دستهای تو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه موبهموست ..
دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر میبرد از آدم ، آبروست !
آزار میرسانم اگر ... خشمگین نشو
از دوستان هر آنچه به هم میرسد ، نکوست ...
من را مجال دلخوشی ِ بیشتر نداد
ابری که آفتاب ، دمی در کنار اوست
آغوش وا کن ، ابر مرا در بغل بگیر !
بارانیام شبیه بهاری که پیش روست ..
برچسبها: مژگان عباسلو
