هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

باز او را نشاند پیش خودش ،سر راهش دوباره دام گذاشت

قهوه آورد زن ... تعارف کرد : مرد برخاست ،احترام گذاشت

 

زن به چشمان مرد خیره شد و... زیر لب گفت : دوستت دا...بعد


قهوه اش نیمه کاره بود که رفت...جمله را باز ناتمام گذاشت

 

مرد مهمان نواز خوبی بود،خانه را باز آب و جارو کرد

پرده ها را کنار زد، خندید...چای تا دم کشید ،شام گذاشت

 

حرفها ،بوسه ها حرام شدند،شمع ها پشت هم تمام شدند

نیمه شب بود، زن نیامده بود،پشت هم زنگ زد، پیام گذاشت!

 


چای ها یک یک از دهان افتاد، ماه کم کم از آسمان افتاد

صبح شد،چای ریخت ،در لیوان چند مشتی دیازپام گذاشت...

 

شاعر از رنج متن بیرون بود،خواست یک جزء داستان باشد

بعد زل زد به بیت بالایی : روی این سطر نردبام گذاشت ...

 

 

از ردیف گذاشت بالا رفت... خانه ی مرد بیت سوم بود

چند تا سرفه کرد اول سطر ...ته خط چند تا سلام گذاشت:


 

مرد را سطر بعد پیدا کرد...خواست این شعر را نجات دهد

مگر آن زخم کهنه فرصت داد؟ مگر این گریه ی مدام گذاشت


برچسب‌ها: حامد ابراهیم پور

پیج رنک

دانلود آهنگ