تاريخ : شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
حسینم وا حسین گفت و شنودم
زیارت نامهام ، جسم کبودم
چه در زندان چه در ویرانه شام
دعا میخواندم و یاد تو بودم
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمیخواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
برچسبها: مذهبی