به نظر من هر کسی در زندگیش 5 فصل دارد .
مادر پنجمین فصل زندگی هر شخص است
نعمتی که داشتنش یعنی داشتن همه ی دنیا .
28 خرداد یاد آور تلخترین خاطره ی زندگی من
یعنی بی نصیب شدن از فصل پنجم و از دست دادن
گوهری به نام مادر است .
روح تمام مادران درگذشته ی میهنم شاد .
شعر زیر را برای مادرم سروده ام که مدتی است مرا تنها گذاشته و
به دیار باقی شتافته است :
چند روزی است ،به دنبال شما میگردم
دل ز دست داده ام و سر به هوا میگردم
چند روزی است که دل ، ازکف من رفته و من
در به در ، از پی او، تا ناکجا میگردم
تو که تیمار دلم بودی و غمخوار همه
بهرغمخواری تو ، تا به خدا میگردم
به جهانی که شده ، قحطی پیوند و وفا
بهر همراهی تو ، چه با وفا میگردم
گوهر یکدانه ای در کوی دل دادم ز دست
در پی گمشده ام تا به کجا میگردم
کس نمی پرسد ز غافل ، گریه اش از بهر چیست؟
یا چرا مات و حزین ، به کوچه ها میگردم؟
برچسبها: اشعــــــــــــــــــــار خودم, مادرانه
