تاريخ : دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
وسط شعرخوانیام بانو!
میکشی روی شاعرت چاقو؟!
یکی از مشرق و یکی مغرب...
میکشد ابرویت مرا بانو!
من، فقط شاعرم... تو، امّا شعر...
شاه بیتت همین دو تا ابرو
جمع اضداد در خودت داری
ماهِ پیشانی و شبِ گیسو
مؤمنش هستم و نمیپرسم
لبِ تو، معجزه است یا جادو؟!
رسم عاشقکشی به تو گفته است...
بکشانی اسیر را هر سو؟
برچسبها: رضا احسان پور