هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

امشب که خون از بیت بیتِ شعر من جاری ست

لبخندهای مضحکم از روی ناچاری ست

 

سرما که آمد، عشق همدستِ کلاغان شد

کارِ مترسک در زمستان، «آدم آزاری»ست!

 

دهقان عاشق! کوه اگر این بار ریزش کرد

پیراهنت را در نیاور، قصّه تکراری ست

 

بگذار تا در هم بریزد خاطرات ما!

این بار مفهوم سکوتِ تو فداکاری ست

 

ریل و قطار از هم جدا باشند می پوسند

دور از دل هم سهم هردو گریه و زاری ست

 

دیشب تو گفتی مرگ هم یک جور خوشبختی ست

پایان هر خوابی که می بینیم بیداری ست

 

من هم قطاری خارج از ریلم؛خیالی نیست

بگذار و بگذر تا بمیرم، زخم من کاری ست

 


برچسب‌ها: امید صباغ نو

پیج رنک

دانلود آهنگ