هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : چهارشنبه سوم آبان ۱۴۰۲ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

حتی اگر از چشم هایت دست بردارم

آخر تو را دست کدامین مرد بسپارم؟

تو هستی و نامردها دور و برت بسیار

من هستم و دلشوره های بی تو بسیارم

گوشت بدهکار من و فریادهایم نیست

من عشقمان را از تو بعد از این طلبکارم

آنقدرها هم بعد من تنها نمی مانی

من چندمین عشقت شدم؟! بگذار بشمارم...

قلبم فقط مُرده، که آن هم چیز خاصی نیست

دکتر، نمی دانم چرا، گفته است بیمارم!

هه... خنده ات می گیرد از این حرفها، اما

هرچه تقلا می کنم بدتر گرفتارم

باشد برو، هر جا و با هر کس که می خواهی

اما فقط یادت بماند دوستت دارم

علی فردوسی


برچسب‌ها: اشعار متفرقه

پیج رنک

دانلود آهنگ