هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : یکشنبه سوم بهمن ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

انگار دست های تو تب دارند...لرزی عجیب در تنت افتاده

هرچند بسته ای چمدانت را...مردی به پای رفتنت افتاده

 

دیر است و کفش های تو بی تابند...بگذار فارغ از غمِ "رفتن" ها

تا چند کوچه بدرقه ات باشد ، دستی که دورِ گردنت افتاده

 

دیگر میان بافه ی موهایت ، انگشت های شعله ورِ من نیست

در باد می روی و نمی بینی ، آتش به جان خرمنت افتاده

 

لبخندهای سرد و مه آلودت ، فریاد می زنند که دیگر "عشق  "

یک اتفاق بود که مدت هاست ، از چشم های روشنت افتاده

 

ابری گرفته حال و هوایم را... این بار آخرست که می گریم

بر سینه ات بگیر و نوازش کن...امشب سرم به دامنت افتاده

 

تو دور می شوی و ملالی نیست...من مانده ام که دل بکنم ، یا جان!؟

حالا ببین همین غم تنهاییم ، یک شب به فکر کشتنت افتاده...!


برچسب‌ها: اصغر معاذی

پیج رنک

دانلود آهنگ