تاريخ : پنجشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود ، اگر عشق نبود
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره کبود ، اگر عشق نبود
از آینه ها ، غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود
در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود
بی عشق ، دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود
برچسبها: قیصر امین پور
