هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : سه شنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

 

یه بار فرودگاه بودیم دیدیم یه دختر خوشکل و معصوم وایساده

یه گوشه داره واکس میفروشه.

دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده باشیم .

خلاصه رفتیم پیشش گفتیم "خانوم دونه چند

؟" برگشت گفت "70000 تومن" ...

گفتم "مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟"...

چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت:

" آقا اینا خاویاره واکس نیست!


برچسب‌ها: داستان, طنز

پیج رنک

دانلود آهنگ