تاريخ : شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۵ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
از ته گیلاس ها تا بوی لیموهای خیس
باز گم کن شانه ام را زیر گیسوهای خیس
از لبانم بوسه ای بردار و بعد ازآن بگیر
زیر دندانت بخیسان مثل آلوهای خیس
دور بازوهای خیسم مثل پیچکها برقص
تا برقصد روی اندامم النگوهای خیس
زیر تنپوش تو میلرزند لیموهای مست
آه لیموها که نه آن جفت ترسوهای خیس
مثل ماهی لیزی و هرگز نمی آیی به دست
تا ابد گر تور بندازند جاشوهای خیس
برچسبها: عمران میری
