تاريخ : پنجشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۹ | نویسنده : اسماعیل جلیلی
در خاطره ی خانه صدای تو نشسته است
این پنجره عمریست به پای تو نشسته است
بگذار در آیینه ببینم غم خود را
در آینه گیسوی رهای تو نشسته است
ما مثل حبابیم و در اندیشه ی مرگیم
تا در سر ما عطر هوای تو نشسته است
رفتی و پس از رفتنت ای چشمه ی خورشید
شب نیست که دنیا به عزای تو نشسته است
گفتم که سفر پاک کند خاطره ات را
هر جا بروم خاطره های تو نشسته است
احسان پورنجاتی
برچسبها: اشعار متفرقه
