هوای تو
به نام آنکه ابری را می گریاند تا گلی را بخنداند
تاريخ : پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۸ | نویسنده : اسماعیل جلیلی

ولی نشد برسد دست من به دامن تو
نشد که بو کنمت ای بهار در تن تو!

گرفت دست مرا هرکه ، بر زمینم زد
بگیر دست مرا ، دست من به دامن تو

به شاه بیت غزل های خواجه می مانست
غزل ترانه ی چشمان مردافکن تو

شکوه شرقی خورشید های ناپیدا
نشد که نور بتابد به من ز روزن تو

تو باغ روشن آوازهای پیوندی
نشد که خوشه بچینم شبی ز خرمن تو

غریبه چشم تو را جار می زند اما
منم که گم شده ام در نگاه روشن تو

غریب و گنگ به بن بست مرگ افتادم
بیا! نیایی اگر خون من به گردن تو

غروب بود و من و تو غریب ، وقت وداع
صدای هق هق من بود و گریه کردن تو

مرتضی امیری اسفندقه


برچسب‌ها: اشعار متفرقه

پیج رنک

دانلود آهنگ